دانلود مقاله فیش های تبلیغی
این مقاله به بررسی فیش های تبلیغی و داستان های مرتبط با سیره امام علی (ع) می پردازد. در این مقاله به آیات، روایات، نثر ادبی و سیره بزرگان پرداخته شده است.
داستان :
مسموع شد که شبی بحرالعلوم گفت: مرا اشتهای شام خوردن نیست. پس از آنفرمود که غذای بسیار در ظرفی ریختند و آن را برداشت و در کوچههای نجف گردید. پسبه در خانهای رسید که صاحب خانه تازه عروسی کرده بود و آن او با عروس گرسنهبودند و چیزی نداشتند. پس بحرالعلوم، دق الباب نمود، داماد بیرون آمد . سید فرمود: الآنهم مرا زیاد گرسنه شد. پس آن غذا را سه قسمت نمود: یک قسمت را برای عروس داد و دوقسمت را سید با داماد صرف نمودند.
اگر بندهای به اندازهی عمر حضرت نوح (ع) عبادت خدا را بنماید و به مقدار کوه احدطلا در راه خدا انفاق کند و آنقدر عمرش طولانی شود که هزار بار پیاده به حج رود وبالاخره بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود ولی تو را ای علی دوست نداشته باشد حتیبوی بهشت را هم استشمام نخواهد کرد.
تکیه به جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
یکی از شبها مقداری پول برای حضرت آوردند، فرمود: هم اکنون آن را تقسیم کنید.عرض کردند، الآن شب است صبر کنید تا فردا تقسیم کنیم، فرمود: «تقلّبون أن أعیش الیغد» آیا شما یقین دارید که من فردا زنده هستم؟ گفتند ما هم برای خود چنین باوری رانداریم. فرمود: پس تأخیر نیندازید. شمعی آوردند و زیر نور شمع اموال را تقسیم کردند.
در آن زمان که مردم به سفره چرب و درهم و دینار معاویه هجوم میبردند، عدهایاز راه خیرخواهی میگفتند یا امیرالمؤمنین از اموال بیتالمال به اشراف عرب و قریش بدهکه اینقدر از کنار تو پراکنده نشوند.
میفرمود: آیا از من میخواهید که پیروزی را از طریق ظلم به دست آورم؟ نه به خداسوگند چنین کاری را نخواهم کرد.
مقداری عسل و انجیر از همدان و حلوّان برای حضرت آوردند و حضرت امر فرمودبین یتیمان تقسیم کنند و خود حضرت شخصاً بچههای یتیم را نوازش میکرد. و از عسلو انجیر به دهانشان میگذاشت عرض میکردند چرا شما این کار را میکنید؟ میفرمود:امام پدر یتیمان است، این عمل را انجام میدهم تا احساس بیپدری نکنند.
امام علی (ع) در نامه معروف خود به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشت:
بدان که پیشوای شما از دنیا به دو کهنه لباس و دو عدد نان اکتفا کرده و شما بهچنین کاری توانا نیستید، ولی مرا با تقوی و کوشش و پاکدامنی و درستکاری یاری کنید…به خدا سوگند از دنیای شما طلا نیندوخته و از غنیمتهای آن مال فراوانی ذخیره نکرده و باکهنه جامعهای که در ید دارم جامعهی دیگری آماده نکردهام.
در مواقعی که به فقرا و مستمندان اطعام میداد از بهترین نانها و گوشتها سفرهرا رنگین میکرد ولی خود از نان جوین خشک استفاده مینمود.
یک روز برای حضرت معجونی از آب و عسل هدیه آوردند. با انگشت آن را مخلوطکرده و فرمود طیّب و پاکیزه است و حرام نیست ولکن من کراهت دارم به نفس خویشچیزی را عادت بدهم که نباید به آن عادت کند.
امام علی (ع) یک شب مشغول رسیدگی و حسابرسی بیتالمال بود که طلحه و زبیربه حضرت وارد شدند، امیرمؤمنان (ع) چراغی را که در مقابلش بود خاموش کرد و چراغدیگری را روشن نمود! آن دو در نهایت شگفتی و تعجب پرسیدند چرا چنین کردی؟فرمودند: برای آنکه روغن آن از بیتالمال بود و من سزاوار ندیدم که در مصاحبت خصوصی با شما از آن استفاده کنم.
فهرست مطالب
داستان 1
آیات 19
روایات 34
نثر ادبی 44
سیره سه معصوم اول 48
امامت 117
سیره بزرگان 131
خطبات 139
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 146
پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خود را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.