دانلود تحقیق درباره روانشناسی دین

روانشناسی دین

چکیده
روانشناسی دین ، بررسی مسئله دین است از جنبه درونی و فردیِ آن . این گستره سعی می کند با تحلیل روانی انسان ( از طریق روان‌شناسی ) ، ریشه پیدایش دین و همین‌طور پیامدهای این گرایش را مورد مطالعه قرار دهد. در این باب ، نظریه های موافق و مخالف بسیاری ارائه شده است .

علل و انگیزه های بروز دیدگاه روان‌شناسانه دین ، سیر تاریخی آن ، تئوری‌ها و نظریه های قابل توجه در این زمینه ، همچنین پیامدهای تبیین شخصی و روانی دین که از مهم‌ترین آنها می توان به پلورالیسم دینی اشاره کرد ، درفصل اول این رساله مورد مداقه قرار گرفته است .

از مهم‌ترین و محوری ترین مسائل مورد بحث در روان‌شناسی دین ، می‌توان از بحث ‘تجربه دینی’ نام برد که به عنوان گوهر و اساس این دیدگاه ،‌ مورد توجه و دقت نظر متفکرین ،‌ متألهان و همچنین روان‌شناسان قرار گرفته است . یکی از مهم‌ترین فرضیه های مورد بررسی در این مبحث ، معرفت ‌زایی تجربیات دینی است و اینکه آیا تجربه دینی می‌تواند از لحاظ معرفت‌شناسی ، عینیت داشته باشند ؟

بیان نظریات مختلف در مورد این مسئله ، که در فصل دوم به آنها اشاره شده ، تا حدودی اظهار نظر در مورد آن را آسان می‌نماید .
نقد و بررسی موضوع نیز ، همراه با بیان نظرات متفکرین معاصر و نتیجه گیری کلی از بحث ، اجمالاً‌ در فصل پایانی رساله آمده است .

ما حصل بحث :
ـ روان‌شناسی دین ، نگاهی درونی ، روانی و فردی به دین است ، بدون در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی ، فرهنگی و … آن .
ـ تبیین شخصی و درونی دین ، از بسیاری از تعارضات میان عقاید دینی و سایر ابعاد زندگی جلوگیری کرده و خواه و ناخواه ،‌ اصطکاک همیشگی میان دین و علم را
از بین می‌ برد.

ـ از طریق ارجاع تجربیات شخصی و فردی به پیش فرض‌های دینی و زمینه های مذهبی افراد ، تجربیات دینی قابل تعریف بوده و به عنوان مهم‌ترین عامل تحویل دین به روان‌شناسی ، مورد بررسی و دقت نظر قرار می گیرد .

ـ تجربیات دینی از لحاظ معرفت شناسی می توانند عینیت داشته باشند و اعتقادآور باشند ( اما فقط برای صاحب تجربه و نه ناظران ، بلکه برای ناظران خارجی ، تنها جنبه آشنایی دارد )
ـ از بارزترین نتایج تبیین و تفسیر درونی و فردی دین ، اعتقاد به پلورالیسم دینی

( کثرت گرایی دینی ) است که امروزه با گسترش این روند در جوامع غربی ، حقانیت مکاتب توحیدی و اعتقاد به صراط مستقیمی واحد ، به زیر سؤال رفته و تا حدودی تضعیف شده است .
ـ دین از طریق تجربه درونی و شخصی قابل ادراک است ، و این ادراک بر اساس فطرت کمال‌جوی انسان و طبیعت وی استوار است .

ـ تجربیات دینی در صورت عینیت یافتن ، می تواند معرفت زایی کرده و اعتقادات دینی را توجیه نمایند؛ اما این مسئله در مورد شخص تجربه کننده صادق می باشد و برای شخص ناظر هیچ الزام و ضرورتی ، برای اعتقاد از طریق تجربه دینی وجود ندارد.

مقدمه
مسئله دین و دینداری در طول تاریخ زندگی بشر همواره به عنوان مسأله‌ای قابل بحث و مورد توجه ، مطرح بوده و علی رغم اینکه نقش غیر قابل انکار و بسزایی در زندگی بشر داشته و دارد ولی بحث و مجادله بر سر این موضوع که آیا اصلاً دین در زندگی نقشی را ایفا می‌کند و یا مقوله‌ای جدا و مستقل از سایر جنبه‌های زندگی می‌باشد ؛ همیشه نقل مجالس علما و صاحب نظران و موضوع همیشگی مجادلات فلسفی و کلامی بوده است .

تاریخ نشان می‌دهد دینداری و اعتقاد به موجودی ماورائی از آغاز تاریخ زندگی انسان ، ذهن او را به خود مشغول کرده به طوری که انسان ، بدون خدا و بدون اعتقاد به موجودی ماورائی و دارای قدرت برتر ، وجود نداشته است لکن کیفیت بروز این اعتقاد و نمادهایش در هر زمان برحسب نوع تفکر و روش زندگی و فرهنگ و آداب مردمان آن دوران تفاوت داشته است .
دینداری امری فطری و درونی بوده و هست اما بروز و ظهور آن نیازمند زمینه و بستر مناسبی است که این زمینه و شرایط برای افراد مختلف متفاوت خواهد بود .

در دوران پس از قرون وسطی غرب و به طور اخص مسیحیت ، با تعارض آشکار و وسیع میان عقاید (که به نحو شدیدی تحریف آمیز و خرافی شده و عملاً پایبندی به آن مانع پیشرفت علمی و فرهنگی جامعه انسانی می‌شد) و علم و تکنولوژی (که دوران فترت و رکود را پشت سر گذاشته و به طور فزاینده‌ای رو به پیشرفت و ترقی نهاده بود)

مواجه شد . به طوری که متدینین که خود را مدافع احکام دینی می‌دانستند ، علم و تمدن را نوعی کفر و بی‌دینی به شمار آورده و علما و دانشمندان نیز در معرض اتهامات کفر آمیز قرار داشته و پایبندی به اصول اعتقادی و مبانی عقیدتی مسیحیت را مانع تحقیق و پیشرفت فکری خود و جامعه می‌دانستند .

لذا فیلسوفان و دانشمندان علم کلام بر آن شدند تا با تفسیر و تعبیری تازه و نو از دین آن را از صحنه اجتماعی زندگی بشر رانده و به حیطه شخصی و فردی اشخاص ارجاع دهند و از این طریق تعارض و تضاد میان علم با نمودهای مذهبی را از میان بردارند . از اواخر قرن هیجدهم میلادی زمزمه‌های این جدایی و این برداشت تازه از دین ، از طریق توجه به جنبه روانی و درونی دین توسط روانشناسان شنیده شد .

“ هر چند کاربرد واژه روان‌شناسی دین به عنوان حوزه‌های خاص پژوهش علمی ابتدا در اروپای قرن نوزدهم ظاهر شد ، پدیده‌هایی که این دو واژه به آنها اشاره دارد یعنی مصداق آنها و محتوای آنها به قدمت انسان است و تأمل در باب آنها به طلیعه تاریخ مدون بشر باز‌می‌گردد .”

این گستره در اثر مفهوم سازی‌های منفی پیشگامان روان‌شناسی در خصوص دین ، همچنین عکس‌العمل منفی نهادهای دینی مدتی در حاشیه قرار گرفت ؛ اما با تلاش روان‌شناسان و متألهان در قرن حاضر روان‌شناسی دین مجدداً از حاشیه وارد صحنه شده و در دنیای فرامدرنیسم امروز به عنوان ابزاری در جهت تجربه‌نگری دیالکتیک مابین دیدگاه های مختلف در خصوص دین ، به حرکت و تحول خود ادامه می‌دهد .

این گستره به دلیل جایگاه ممتاز دین در سازمان روان‌شناختی انسان و همچنین هدف کلی علم روان‌شناسی که همانا مطالعه رفتار انسانی است ، به عنوان یکی از شاخه‌های روان‌شناسی مورد توجه می‌باشد .

از طرف دیگر ، دین پژوهان و متألهان عصر جدید که بیشتر تابع عینی نگری و پوزیتیویسم می‌باشند ، به دلیل اینکه پدیدارشناسانه از دین سخن گفته‌اند ، خود را از تأملات روان‌شناسانه بی‌نیاز ندیده‌اند .
روان‌شناسی دین علاوه بر اینکه در مجموعه علوم روان‌شناختی نمود می‌یابد ، دیگر دانش های مربوط با دین پژوهی را نیز در این زمینه بهره‌مند می‌سازد . “ برای مثال تبیین مفاهیم اساسی تفکر دینی در کلام جدید … که با بهره‌گیری از یافته‌های روان‌شناسی دین قادر به ترسیم تجربی نقش دینداری در زندگی است ؛ و یا در خصوص احیاء اندیشه دینی متکلم با تکیه بر یافته‌های روان‌شناسی دین در جهت‌گیریهای دینداری ، دیندارهای اصیل را از دیندارهای محرّف متمایز می‌سازد و امکان بازنگری در آموزش‌های دینی را در سایه یافته‌های روان‌شناسی فراهم می‌کند .

همان‌گونه که روان‌شناسان مخالف دین نیز در نقد تجربی فرضیات خود در خصوص دین به گستره روان‌شناسی دین روی می‌آورند ؛ در واقع روان‌شناسی به عنوان ابزاری در جهت تأیید و درک ایمان دینی ، و یا چالشی برضد آن ، در پوشش روان‌شناسی دین بکار می‌رود . این گستره علاوه بر این می‌تواند مبنا و ملاک گفتگوی میان ادیان در سطحی تجربی گردد . تحقیقات این گستره که با ابزارها و روش‌های گوناگون در جوامع با ادیان متعدد صورت می‌گیرد ، شناخت تحقیقی ادیان را امکان پذیر می‌سازد .

در واقع تحقیقات روان‌شناسی دین گرایش‌ها و پیامدهای مشترک و متمایز دینداری در نمونه‌های مورد بررسی برمبنای ادیان مختلف را آشکار میسازد و فرایند گفتگوی میان ادیان را تسهیل می‌کند ، و بر همین اساس می‌تواند یکی از مبانی و محورهای گفتمان بین ادیان گردد . استفاده از روان‌شناسی دین در این زمینه دامنه گفتگوی میان ادیان را از سطح نظری به سطح تجربی می‌کشاند .”

اینکه چرا برخی از افراد عمیقاً دیندارند در حالی‌که برخی دیگر هیچ‌گاه به دین توجهی نمی‌کنند ؟
چرا برخی مسلمان ، زرتشتی ، بودایی هستند و برخی دیگر یهودی ، مسیحی و …؟
ایمان دینی چگونه ظاهر می‌شود و به چه ترتیبی در طول زندگی تحول پیدا می‌کند ؟
چرا برخی دینداران تجربه‌های دینی عمیقی دارند ، در حالی‌که برخی دیگر از این تجارب بی‌بهره‌اند ؟
چرا دینداری گروهی به سلامت هیجانی و رفتاری می‌انجامد و دینداری گروهی دیگر به اختلالات متعدد روان‌شناختی ؟
و …

از جمله سؤالاتی هستند که در گستره روان‌شناسی دین مورد توجه قرار می‌گیرند و علت انتخاب چنین موضوعی برای تحقیق و ارائه رساله پایان دوره ، توجهی بود که همیشه به امثال این مسائل داشته و دارم .

تعارض و تضادی که در طول تاریخ میان دین و نمودهای دینی با علم و دانش رو به پیشرفت بشری مشهود بوده و هست ، همیشه این سؤال را در ذهنم تداعی می‌کرده است که مگر دین و دینداری ، داعیه تکامل و یاری انسان و رشد و شکوفایی معنوی او را ندارد ، پس چرا هر جا سخن از رشد و پیشرفت علمی و ارتقای تمدن و دانش بشری است ، دین را به عنوان مانعی در جهت رسیدن به این هدف معرفی کرده و عملاً آن را از صحنه زندگی پس زده و به گوشه عزلت کشانده‌اند ؟

البته این روند در میان جوامع غربی و مسیحی به وضوح دیده می‌شود چرا که قوانین کلیسا و مضامین کتاب مقدس ، گاهی چنان بی‌اساس و نامعقول‌اند که در توجیه آن برای عقل قلمرویی جدا منظور می‌کنند و راه عقل را از راه ایمان جدا می‌دانند . “ همین است که تاریخ تمدن اروپا را در هزار و پانصد سال اخیر به دو عصر متفاوت ،‌ ایمان و علم تقسیم کرده‌ است و این دو را در مقابل یکدیگر قرار داده است در حالی که تاریخ تمدن اسلامی ، به عصر شکوفایی که عصر علم و ایمان است و عصر انحطاط که علم و ایمان توأماً‌ انحطاط یافته‌اند ، تقسیم می‌شود .

فهرست مطالب
چکیده
مقدمه ۱
فصل اول
رابطه روانشناسی و دین ۱۱
تعریف دین ۱۵
بررسی تئوریهای روانشناسانه دین ۲۱
ـ تئوری تحولی پیاژه ۲۲
ـ تئوری اریکسون ۲۵
ـ آلپورت ۲۷
ـ یونگ ۳۰
ـ هیوم ۳۵
ـ فروید ۴۲
علل گرایش به دین ۴۷
پیامدهای گرایش به دین ۵۰
ـ جیمز ۵۱
تجربه‌ دینی ۵۹
تعارض علم و دین ۶۰
کثرت‌گرایی دینی ۶۸
فصل دوم
تعریف تجربه دینی ۷۶
پیشینه تاریخی تجربه دینی ۷۹
اقسام تجربه دینی ۸۳
دیدگاههای مختلف در مورد انواع تجربه‌های دینی ۸۶
ـ تجربه دینی نوعی احساس است ۸۶
ـ تجربه‌ دینی نوعی تجربه مبتنی بر ادراک حسی است ۹۵
ـ تجربه دینی ارائه نوعی تبیین مافوق طبیعی است ۹۸
نمونه‌های تجربه دینی ۱۰۴
آیا تجربه‌های دینی هسته مشترکی دارند ۱۱۸
تجربه‌های عرفانی ۱۲۰
ـ آیا تجارب عرفانی معرفت‌زا است ۱۳۱

آیا تجربه‌ دینی می‌تواند اعتقاد دینی را توجیه کند ۱۳۵
فصل سوم
نگاهی نقادانه به موضوع ۱۴۹
ـ تقدم شرک بر یکتا پرستی ۱۶۴
ـ موهوم پنداری باورهای دینی ۱۶۵
ـ گناه نخستین ۱۶۶
ـ خدای پدرگونه ۱۶۷
ـ مفهوم جنسیت ۱۶۸
ـ تعمیم ناروا ۱۷۰
فهرست منابع و مآخذ (فارسی) ۱۸۰
فهرست منابع و مآخذ (انگلیسی) ۱۸۴
چکیده انگلیسی ۱۸۵

فرمت فایل دانلود فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات تعداد صفحات: 186

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خود را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.