تحقیق دعا و باورهای مردم
دانلود تحقیق دعا و باورهای مردم
جادوگری و پیدایش آن :
همانطور که ذکر شده جادو و جادوگری در زندگی بدویان نقش مهمی داشته است . جادو برای رسیدن به اهداف بسیار گوناگونی مورد استعمال قرار می گرفته است ، مثل مسلط کردن اراده ی انسانی بر پدیده های طبیعی و حفظ فرد از گزند دشمنان و خطرات احتمالی و بالا بردن قدرت تخریب او در مبارزه با دشمنان واز این قبیل .
جادو را بر اساس نظر ای . بی تایلور می توان به صورت زیر خلاصه کرد: « جادو یعنی یک ارتباط خیالی را اشتباهاً به جای یک ارتباط واقعی گرفتن »
منبع این اعتقادات از گذشته در میان مردم بوده است ؛ همان گونه که لوکرتیوس حکیم رومی گفته است : ترس ، نخستین مادر خدایان است و از میان اقسام ترس ، خوف از مرگ مقام مهمتری دارد .
زندگی انسانهای اولیه مشکلات زیادی داشته است و کمتر اتفاق می افتاده است که انسانها به مرگ طبیعی بمیرند و بیشتر قبل از آنکه به پیری برسند از دنیا می رفتند . به همین جهت بود که انسان اولیه نمی توانست باور کند که مرگ یک اتفاق طبیعی است و همیشه برای آن علتی غیر طبیعی تصور می کرد . در اساطیر ساکنان جزیره ی بریتانیای جدید چنین آمده است که مرگ نتیجه اشتباهی از خدایان است . بسیاری از قبایل چنین می پندارند که مرگ نتیجه جمع شدن و کوچک شدن پوست است و اگر انسان می توانست پوست خود را عوض کند ، جاودانه زندگی می کرد . ترس از مرگ و تعجب از حوادثی که بر حسب تصادف ایجاد می شود یا انسان نمی تواند علت آنها را درک کند و امیدواری به کمک خدایان و شکرگزاری در مقابل خوشبختی هایی که برای انسان حاصل می شده ، همه عواملی بوده است که اعتقادات دینی را سبب شده است . آنچه بیشتر مایه ی تعجب انسان می شد و در نظر وی اسرار آمیز بوده است مسایل مربوط به خواب دیدن و تأثیر موجودات سماوی برروی زمین و انسان بوده است . انسان اولیه از اینکه در خواب اشباحی به نظرش می رسیدند و مخصوصاً وقتی اشباح کسانی بوده اند که قبلا ً از دنیا رفته اند ، دچار ترس و وحشت می شده و به فکر فرو می رفته است. او مردگان خود را با دست خود در خاک می گذاشت ویا مراسم تدفین مخصوص به خود را برای او انجام می دادند تا از بازگشت آنان در امان بمانند و زندگان از شر آنها در امان بمانند .
حتی در برخی از مناطق ، انسان های اولیه در دیوار خانه سوراخی ایجاد می کردند و مرده را از آنجا بیرون می بردند و سه دور با سرعت دور خانه می گرداند و از آنجا دور می کرد و به خاک می سپردند تا روح راه بازگشت به خانه را گم کند و دیگر هرگز نتواند به آنجا سر بزند .
نظایر چنین حوادثی که انسانهای اولیه با آنها برمی خورد اورا به این فکر می اندازد که هرموجود زنده باید روح یا نیروی اسرار آمیز دیگری داشته باشد که می تواند در هنگام بیماری یا خواب یا مرگ از بدن خارج شود .
در کتاب اوپانیشادها آمده است که هرگز شخص خوابیده را به سختی از خواب بیدار نکنید چه ممکن است روح در راه بازگشت به بدن راه را گم کند که چاره آن بسیار دشوار است .
به نظر انسان اولیه و در نظر شاعران سراسر روزگار ، کوه ها ، رودخانه ها ، سنگها ، درختان ، ستارگان ، ماه و آسمان همه عناصر مقدسی هستند و مظهر خارجی نفوس باطنی و غیر مرئی.
در نزد یونانیان قدیم آسمان ، خدایی به نام اورانوس بوده است،
ماه خدایی به نام سلنه و به همین ترتیب .
چون برای هر چیز روحی تصور شود به عبارت دیگر خدایی در آن نهفته باشد ؛ عدد اشیای پرستیدنی نامحدود می شود . این خدایان بی شماررا می توان در شش دسته قرار داد : آسمانی ، زمینی ، جنسی ، حیوانی ، انسانی و الهی . طبیعی است که نمی توان گفت اولی موجودی که مورد پرستش قرار گرفت چه بوده و شاید ماه در زمره ی آنها ئی باشد که مقام اولویت را داشته اند . ماه خدای محبوب زنان به شمار می رفته است و آن را به عنوان خدای حامی خود می پرستیده اند . قرص رنگ پریده آن مقیاس اندازه گیری زمان بوده است و چنین تصور می کرده اند که ماه بر اوضاع جوی حکومت دارد و باران و برف را همین قرص از آسمان فرو می فرستد . وخورشید نیز زمانی جانشین ماه گردید و شاید آن هنگامی بوده است که کشاورزی جانشین شکار شد و مردم فهمیدند که حرارت خورشید سبب حاصل خیزی زمین می شود . در این هنگام زمین به عنوان الهه ای مورد توجه قرار گرفت که اشعه سوزان خورشید آن را آبستن می کند و از همین وقت مردم خورشید را چون پدر هر چه زنده است مورد پرستش قرار دادند . از اینجا بود که آفتاب پرستی در دیانتهای بت پرستانه قدیم وارد گردید و بیشتر خدایانی که از آن پس روی کار آمدند ؛ حالت تجسمی و تشخصی از خورشید به شمار می رفتند . هاله هایی که نقاشان قرون وسطی بر گرد سر و صورت قدیسان رسم می کردند اثری از همین خورشید پرستی قدیمی بوده است .
شاید در دوره کشاورزی که نقش زن در جوامع بشری شکل آشکارتری گرفت ودر اجتماعات ابتدایی بیشتر مورد توجه قرار گرفت زن به تدریج به بصورت یک عامل مذهبی در آمد و امروزه جادوگری را حرفه ای زنانه می پندارند و نیز شاید در اثر همین تفکر که زنان در برابر وسوسه های شیطانی سست تر از مردانند همچنانکه در داستان حوا هم اوست که آسانتر گول مار را می خورد در جوامع غربی زنان را جادوگر می پندارند . در آفریقا نیز بر این باورند که مردمانی خاص و به ویژه زنان دارای قدرتی هستند که می توانند خود را به هیأتی در آورند و تن و روح دشمنان یا خویشان را اسیر خود سازند .
آسمان خود خدای بزرگی بود که با کمال تضرع به عبادت آن می پرداختند زیرا آن را سبب نزول یا بند آمدن باران میدانستند . در نزد بسیاری از قبایل اولیه برای نامیدن آسمان و الوهیت کلمه واحدی به کارمی رفته است . لفظ خدای بزرگ را تنگری می نامیدند که به معنی آسمان هم بود . در چین نیز کلمه تی همین مفهوم را داشت . در هندوستان ودایی خدا را به نام پدر آسمان می نامیدند . نزد یونانیان نان خدا را زئوس به معنی آسمان و گرد آورنده ی ابرها بوده است و در میان ایرانیان کلمه ی اهورا معنی آسمان آبی داشته است .
هسته ی مرکزی علم اساطیر نیز اتحاد و ازدواج بارور زمین و آسمان بوده است . زمین نیز یکی از خدایان بوده است و به هر یک از اوضاع اساسی آن خدایی حکومت می کرده است . برای درختان هم درست مانند انسان ، روحی قایل بوده و انداختن آن را با کشتن یکی می دانسته اند . در روئیده ها برای گیاه – انگل خاصی که به درخت بلوط می پیچد احترام خاصی می گذاشتند . هنوز هم در انگلستان برای چیدن این گیاه تشریفات خاصی به کار می رود قدیمی ترین عقیده در قاره آسیا عبارت بوده است از پرستش درخت و رودخانه و کوه . بسیاری از کوه ها مقدس بوده اند و جایگاه خدایانی به شمار می رفته اند که صاعقه ها را ایجاد می کرده اند .ز مین لرزه وقتی حاصل می شده که خدایی خسته یا خشمناک شانه خود را با لا می انداخته است . همان گونه که روح عمیق شاعرانه ی انسان اولیه ، سری الهی را در نمو گیاه می دید باردار شدن زن و ولادت را نیز تأثیر موجودی برتر از طبیعت می شناخت . تقریباً تمام ملت های قدیمی هر یک به شکلی آلات تناسلی را می پرستیده اند نه از آن جهت که به جنبه ی قبیح آن نظر داشته اند بلکه بدان سبب که از این را عنایت خود را به حاصل خیزی زمین و زن آشکار می ساخته اند .
احتمالاً رواج توتم پرستی نیز از روی ترس بوده است . انسان به خاطر نیرومندی حیوانات آنان را می پرستیده و به خیال وسایل خوشنودی آنان را فراهم می ساخته است . و زمانی که کشاورزی ایجاد شد کم کم حیوان پرستی جای خود را به خدایان انسانی داد ولی خدایان انسانی نیز نمادی از حیوانات را داشتند .
در آثار هومر که بسیار پیشرفته و مترقی است . یکی از خدایان چشم جغد دارد و خدای دیگر چشم گاو . خدایان مصری و بابلی که صورت انسان و تنه ی حیوان دارند همین مرحله ی انتقال از عالم حیوانی به انسانی را تشکیل می دهد . اما بسیاری از خدایان مردگانی بوده اند که پس از مرگ بر اثر نیروی تخیل زندگان حالت پهلوانی پیدا کرده اند . خواب دیدن مردگان از عواملی بوده است که باعث پرستیده شدن آنها شده است.مردانی که در زمان حیات خود نیرومند بوده اند وباعث ترس و وحشت دیگران پس از مرگ نیز مورد پرستش واقع می شدند . حتی در بسیاری از زبانهای اولیه خدا به معنی مرد مرده است .
همچنین روح پرستی کم کم ایجاد شده تا به صورت نیا پرستی شد . همه مردم از مردگان میترسیدند و سعی می کردند تا آنها را خوشنود و راضی نگه دارند تا مورد لعنت یا انتقام آنها قرار نگیرند . پرستشی که مردم نسبت به گذشتگان خود می کردند واز ترس آغاز شده بود بعدها جای خود را به حس احترام و تقدیس مردگان داد . در آخر کار به صورت ورع و تقوای مذهبی در آمد.
هنگامی که انسان اولیه عالمی از ارواح برای خود ساخت بدون آنکه ماهیتی واقعی و تمایلات آنها را بداند درصدد برآمد که خوشنودی آنها را جلب کند و از آنها در امور خود استمداد جوید به این ترتیب که بر جانگرایی برای اشیاء که ریشه ی دیانت اولیه است عامل دیگر سحر و جادو افزوده شده است واین سحر به منزله ی روح شعایر دینی به شمار می رود . روشهایی که در ابتدا برای جلب کمک ارواح و پس از آن خدایان به کار می رفته روش تقلیدی بوده است به این معنی که هر کاری را که انسان می خواسته خدایان انجام دهند نظیر آن را می کرده وظاهراً می خواسته است خدایان را به تقلید از خود وادار سازد . برای مثال اگر می خواستند باران ببارد جادوگر آب را بر زمین می پاشید و برای آنکه تقلید شده باشد آب را از روی درختی به زمین می ریخت . در سوماترا زن نازا مجسمه ی طفلی درست می کند و در بغل می گیرد به این امید که هر چه زودتر جنینی در شکم او ظاهر شود .
روش تلقین بسیار به کار می رفته است . درنزد بعضی از ملت ها رسم چنان است که از میان خود برای فصل بهار شاه و ملکه ای انتخاب می کنند و آن دو را در یک مجلس علنی به یکدیگر تزویج می کنند به این امید که مزارع عبرت گیرند و شکوفه کنند و بارور شوند . غالباً در هنگام بذرافشانی جشنهای خاص گرفته می شد و زن و مرد بدون مراعات هیچ قاعده ای با هم می آمیختند از برپاداشتن این جشن ها سه چیز منظور بوده است . یکی یادی از گذشته خود می کردند هنگامی را به خاطر می آوردندکه همه از آزادی روابط جنسی برخورداربودند. دیگر اینکه فرصتی به دست می آوردند تا زنهایی را که شوهرانشان عقیم بودند بارور کنند . سوم آنکه در ابتدای بهار به زمین بفهمانند که از محافظه کاری زمستانی بیرون آید . چنین جشن هایی در قبیله کامرون کنگو در میان کافرها و قبایل هرتنتوت و بانتودیده می شود .
دربعضی نواحی ازجمله نزد مردم پاونی وهندیشمردگان گوایاکیل مردی را می کشتند و خونش را هنگام بذر افشانی بر زمین می پاشیدند تا محصول بهتری بدست آورند . بعدها این قربانی به صورت قربانی حیوانی در آمد . هنگامی که موقع درو می شد آن را تعبیری از تجدید حیات مرد قربانی شده به شمار می آوردند و به همین جهت پیش از کشته شدن و پس از آن برای مرد قربانی شده جنبه ی خدایی قایل شده و او را تقدیس می کردند.
شاعری نیز در زیبا ساختن سحر و جادو تأثیر داشته و آنرا به نوعی علم الهی تبدیل کرده است .
قایل شدن جان گرایی برای اشیاء سبب پیدایش تعداد زیادی عقاید خارق العاده از قبیل نمازها ، مناسک مختلف شده است . مردم قبیله کوکی درحین جنگ با شجاعت به کارزار می رفتند و مطمئن بودند که اشخاصی که به دست ایشان کشته می شوند در جهان دیگر به بندگی آنان در خواهند آمد .
همانطور که در ابتدای صحبت ذکر شد سحر و جادو و انواع دعاها در مراحل نخستین تاریخ بشریت پیدا شده است و تا کنون هم ادامه دارد .
فتیشیسم از اعتقاد به سحر سابقه ی زیادتری دارد و آنچه از آن بر جای مانده شدید تر است چون چنین تصور می شود که بسیاری از حرزها و طلسم ها اثر محدود دارند به این معنی که هر طلسم برای عمل خاص به کار می رود به این جهت افرادی وجود دارند که با ر سنگینی از اقسام طلسم را همراه خود دارند تا در مقابل هر بدبختی که بخواهد برآنان هجوم آورد آماده باشند .
همانگونه که تصور حیات و روحانیت در اشیاء سبب پیدایش شعر گردیده سحر و جادو نیز وسیله ی ایجاد هنر نمایشی و علوم شده است .فریزر می گوید ریشه پیروزی های افتخار آمیز علم به موهومات و سخافت های علم سحر و جادو می رسد . حقیقت این است که هر وقت جادوگری در انجام منظور خود دچار شکست می شده در صدد بر می آمده است که وسیله ای بدست آورد تا به کمک آن بتواند نیروهای فوق طبیعت را به تبعیت از اوامر خود ناچار سازد . به این ترتیب بوده است که خرده خرده نیروهای طبیعی بیشتر مورد توجه قرار می گرفته ولی ساحر برای آنکه مقام خود را از دست ندهد اثر این نیروهای طبیعی را پنهان می داشته است تا مردم تصور کنند که اثر مربوط به همان نیروهای فوق طبیعت است . این درست شبیه به تفکر مردم این زمان است که برای نسخه داروها خاصیت سحری قایلند . به این ترتیب است که از جادوگری به تدریج پزشکی ، شیمی ، استخراج نفت و علم هیأت پدید آمده است .
کاهن یا عالم روحانی از سحر و ساحری به وجود آمده ؛ به تدریج مرد عادی به علت فراوانتر و پیچیده تر شدن مناسک و آداب ورسوم نمی توانست همه ی آنها را به خاطربسپارد و به آنها عمل کند . به همین دلیل حرفه خاصی از مردم مسئول انجام وظایف و آداب دینی شدند . کاهنان نیز مانند ساحران می توانستند از راه قطع رابطه روح با جسد و دریافت وحی وبه وسیله ی اذکار و اوراد و ادعیه ی مجرب و مستجاب خود را به اراده ی ارواح و خدایان نزدیک کنند واز این اراده برای منظورهای بشری استفاده نمایند . برای اینکه مردم درباره این علم واین نیروی خاص تصور می کردند که نیروهای عظیم فوق طبیعت در سر هر پیچ راه زندگی انسان وجود دارد و در سرنوشت او مؤثر است . ولی باید دانست کاهن دین را ایجاد نکرده است بلکه مانند هر مقام دیگری وی نیز برای رسیدن به مقاصد خود دین را مورد استفاده قرار داده است . کاهن از لحاظ باقی نگه داشتن مردم در افکار و باورهای دینی و منحصر داشتن پاره ای از علوم به خود مقصر به شمار می رود .
جادو و تعریف آن :
بیان شد که جادو در زندگی مردم ابتدایی نقش مهمی داشته است.
جادو برای رسیدن به اهداف بسیار گوناگونی مورد استفاده قرار می گیرد ، مانند: مسلط کردن اراده ی انسانی بر پدیده های طبیعی و حفظ فرد از گزند دشمنان و خطرات احتمالی و بالابردن قدرت تخریب او در مبارزه با دشمنان و از این قبیل مسائل.
جادو را براساس نظر ای . بی تایلور می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
«جادو یعنی یک ارتباط خیالی را اشتباهاً به جای یک ارتباط واقعی گرفتن »
فروید در کتاب توتم وتابو می نویسد :
اصل و علت وجودی جادو را با کمک دو دسته از اعمال جادویی زیر می توان روشن کرد ک
یکی از شیوه های جادویی که معمولاً از آن برای ضربه زدن به دشمن استفاده می شود همانا درست کردن آدمکی به شکل و شمایل اوست از هر مصالحی که می خواهد باشد و حتی می توان گفت که فلان شی ء نماینده ی تصویر اوست از هر مصالحی که می خواهد باشد و حتی می توان گفت که فلان شی ء نماینده ی تصویر اوست و هر بلایی که بر سر این آدمک قراردادی بیاورند ، درست مثل این است که به سر همان دشمن واقعی ( الگوی اصل یک آدمک ) آورده باشند . برای مثال : اگر به قسمتی از بدن آدمک آسیب وارد آورند قسمت مربوط در بدن دشمن آسیب خواهد دید .
در عوض استفاده اط این شیوه ی جادویی برای ارضاء حس خصومت فردی ، می توان آن را در خدمت عبادات گذاشت ،به این معنی که به کمک آن از خدایان در برابر گزند شیاطین و ارواح خبیثه استفاده کرد .
درزیر قسمتی از کتاب فریزر را که به موضوع بحث نزدیک است نقل می کنیم :
« هر شب که خدای خورشید (درمصر باستانی) به مقر خود در غرب سوزان باز می گشت ، مجبور بود جنگی شدید را با قشونی از شیاطین که به رهبری اپپی apepe ، دشمن سرسخت او آغاز می شد رهبری کند . همه ی شب با آنها می جنگید و قوای ظلمت غالباً آنقدر قوی بود که حتی هنگام روز با ارسال ابرهای تیره وتار می توانست آسمان آبی را به ظلمت بکشاند و او را از اعمال خود برای روشن کردن جهان بازنگه دارد .
تشریفات زیر برای کمک به خدا هر روز در معبد او در تبس thebes برگزار می شد ، آدمکی از دشمن را از موم می ساختند و آن را به شکل تمساحی ترسناک یا ماری با حلقات بی شمار می آوردند و روی آن با مرکب اسم شیطان را می نوشتند و آن را در غلافی از کاغذ مصری می نهادند و مجدداً نام شیطان را روی این غلاف رسم می کردن و با موهای سیاه آن را می پوشاندند ، بعد کشیش روی آن آب دهان می انداخت و با کاردی از سنگ چخماق آن را پاره کرده به خاک می افکند ، سپس پای چپ خود را روی آن می گذاشت و بالاخره با آتش زدن آدمک با آتشی که از نباتات فراهم آمده بود مراسم را به پایان می رساندند . اپپی که بدین ترتیب از بین می رفت همه ی شیاطین رکاب او نیز با پدر و مادر و بچه هایشان منهدم می شدند ، تشریفات خدایی مزبور که با چند نطقی هم توام می شد نه تنها هنگام روز بلکه بعد از ظهر و شب هم انجام می شد ، بلکه در هر موقع روز نیز ممکن بود تکرار شود به شرط آنکه طوفانی بر می خاست و یا باران سیل آسایی نازل می شد یا اینکه ابرهای سیاهی آسمان را تیره و تار میکرد . دشمنان خبیث از آثار اعمالی که با آدمک شبیه آنها انجام گرفته بود ، آسیب می دیدند آنچنان که گویی مجازات مزبور مستقیماً در حق آنها اعمال شده است .»
اعمال جادوی که بر همین اصول و انگیزه ها استواراست بسیار است که در زیر به دو مورد آن اشاره می کنیم :
اعمال جادویی همیشه نقش مهم و قابل توجهی در میان اقوام اولیه ایفا کرده و باز تا اندازه ای در اساطیر و آداب پرستش اقوام پیشرفته تر بعدی محفوظ مانده و به شکل های مختلفی بروز کرده است .
مراسم جادوی که برای باراندن باران و برداشت محصول فراوان بر پا می شده است ، برای ایجاد باران از وسایل جادویی نظیر تقلید از باران تکرار ساختگی ابر وطوفان استفاده می کردند ، به طوری که می شد گفت افراد نمایشنامه ی باران را بازی می کردند . ایئنوس های ژاپن برای مثال به شیوه ی زیر باران ایجاد می کردند :
عده ای غربال بزرگی به دشت می گرفتند و آب را به سبک باران از آن فرومی ریختند و حال آنکه عده ای دیگر دیگی را که با بادبان و پارو مجهز بود و به صورت یک کشتی در آمده بود در دهکده می گرداندند و اما راجع به برداشت محصول فراوان اینکار را با اعمال جنسی روی زمین عملی می کردند و به عنوان مثال در جزیره ی جاوه وقتی که زمان شکوفه کردن برنج فرا می رسد دهقانان مرد و زن شب هنگام به مزارع می روند تا به اعمال جنسی بپردازند . ولی اگر اعمال جنسی بوی زنای با محارم بدهد به دلیل آثار بد آن در میزان محصول به شدت شرمنده شده از آن دوری می کنند .
و مورد دوم اینکه
وقتی که قسمتی از ساکنان دیاک به شکار گراز می روند ، آنها که در دهکده می مانند نباید به آب روغن دست بزنند در نتیجه انگشتان شکارچیان نرم می شود و از عهده ی شکار بر نخواهند آمد و یا وقتیکه فلان شکارچی گیلک در جنگل رد پای شکاری را تعقیب می کند بچه هایش که در خانه هستند مجاز نیستند روی چوب یا شن تصویری رسم کنند و گرنه جاده های باریک جنگلی مانند خطوط تصویرهای این بچه ها درهم و برهم شده و شکارچی موفق به پیداکردن راه بازگشت نخواهد شد .
مورد دیگری از این اعتقادات به این صورت است که برای ضربه زدن به دشمن از شیوه های دیگری نیز می توان استفاده کرد و آن جمع آوری تراشه های موها و ناخن ها و یا قسمتی از لباس اوست که باید در معرض اعمال خصمانه مطلوب قرار گیرد. این اعمال به نحوی انجام می شود که گویی دشمن عیناً در دست شماست و بلاهایی که بر سر این اشیاء متعلق به او در می آورید به سر او می آید ، به عقیده ی مردمان بدوی این اسم افراد است که قسمت اساسی شخصیت آنها را نشان می دهد ؛ وقتیکه اسم شخصی یا روحی را می دانیم همین کافی است که بر او تسلط پیدا کنیم به همین دلیل است که در به کار بردن نام افراد و اشیاء احتیاطات و ممنوعیت های زیادی را باید مراعات کرد .
درمردمان اولیه ی آدمخوار نیز به این صورت بوده است که با خوردن قسمتهای مختلف بدن یک شخص ،استعدادهای او را نیز از آن خود می کردن ، به همین دلیل اسلوب تغذیه در مواردی محدودیت هایی را داشت . برای مثال زن آبستن از خوردن گوشت بعضی از حیوانات که دارای صفات رذیله ای مانند بزدلی بودند خودداری می کرد ، در غیر این صورت این صفات به بچه ی او انتقال پیدا می کرد .
کارآیی اعمال جادویی به هیچ وجه سبب جدایی جزء از کل یا اینکه فلان شی ء فقط به مدت کوتاهی به فلان دشمن تعلق داشته است تخفیف نمی یابد ، به همین مناسبت اعتقاد به رابطه ی جادویی میان یک جراحت و سلاحی که آن را سبب گشته است بدون کمترین تغییری هزاران سال همچنان محفوظ باقی مانده است .
مثلاً وقتی یک مرد ملانزی موفق می شود کمانی را که با آن مجروح شده به تصرف خود در آورد آن را در یک محل خنک با احتیاط قرار می دهد و عقیده دارد که با این عمل از تورم جراحت خود کم خواهد کرد ، اما اگر آن کمان در دست دشمنان باقی بماند آنها آن را در کنار آتش می گذارند تا به تورم زخم دامن بزنند .
پلینی در کتاب تاریخ طبیعی می گوید : اگر کسی از آسیب رساندن به دیگری پشیمان شده باشد باید روی دستی که اینکار را کرده است آب دهان بیاندازد چه با این عمل درد آن شخص بیدرنگ آرام خواهد گرفت .
فرانسین بیکن در کتاب تاریخ طبیعی خود می گوید که برای تسکین یک درد به عقیده ی عده ای کافی است سلاحی را که موجب آن شده است با اندکی روغن اندود کنند .
برخی ازد هقانان انگلیسی امروزه حتی به این حکم عمل می کنند ووقتی که باداس زخمی می شوند آن داس را در غایت پاکیزگی نگه می دارند تا بدانواسطه از چرکی شدن زخم جلوگیری کنند ، یکی از روزنامه های محلی انگلستان نوشته بود: به سال ۱۹۰۲ زنی به نام ماتیلد هنری از اهالی نورویچ که میخی به پاشنه ی پایش فرو رفته بود ، بدون آنکه بگذارد زخمش را کسی ببیند و حتی بدون کندن جورابش به دخترش دستور داد میخ را خوب روغن اندود کند تا به این وسیله از وخیم تر شدن زخم جلوگیری شود ، اما چند روز بعد به سبب ضد عفونی نکردن زخم از بیماری کزاز در گذشت .
فریزر این نوع جادوها را جادوی تقلیدی می نامد که در ادامه ی مقاله در مورد آن بیشتر صحبت خواهد شد . و همچنین وی جادو را چنین تعریف می کند :
انسان ها اشتباهاً روابطی را که میان اشیاء در ذهن آنها وجود دارد با روابطی که رد عالم واقعی و در طبیعت میان آنها هست اشتباه می کنند و در نتیجه تصور می کنند چون قادرند در ارتباطاتی که ذهن آنها بین اشیاء به وجود می آورد اعمال نفوذ کنند ، پس در ارتباطات واقعی بین اشیاءنیز قادر به اعمال نفوذ و اراده باشند .
قابل توجه است که این انگیزه ها چیزی جز امیال و آرزوهای آدمی نیست . انسان های اولیه اعتقاد بی اندازه ای به قدرت امیال خود داشتند ، در اصل همه ی آنچه را که می خواستند به وسایل جادویی به دست آورند در واقع به این دلیل به دست می آوردند که آن را می خواستند . به همین دلیل است که در آغاز سر و کارتان فقط با اراده و میل و آرزوی آنهاست .
در میان بدویان کلمه جادو به معنای به حرکت در آوردن است . وقتی این حرکت در جهت مطلوب باشد به آن جادوی خوب گفته می شود . پس سحر یا جادو مانند افراد می تواند خوب یا بد باشد . ازنظر شیوه فرقی میان این دو دسته نیست بلکه نحوه ی استفاده از آن مهم است .
درفرهنگ مصاحب آورده شده است که جادو فن تسخیر قوای طبیعی و فوق طبیعی به وسیله ی افسون و اعمال مخصوص دیگر با تشریفات خاص است . جادو رابطه ای نزدیک با دین داشته است ولی بین این دو تفاوت است . زیرا دین متوجه تعظیم و پرستش موجودات طبیعی است ولی هدف جادو مهارکردن قوای طبیعی و فوق طبیعی و تغییر دادن مسیر آن بر وفق مراد است . بنیاد جادو این است که همه چیز در اختیار نفوس غیر طبیعی است و به وسیله ی اوراد ، طلسم و تعویذ یا تقلید بعضی اعمال می توان براین نفوس مستولی شد .(اما امروزه جادو شکل دیگری پیدا کرده است و دین هم در آن راه پیدا کرده است و اعمالی که انجام داده می شود را به دین هم نزدیک می کنند که در ادامه بیشتر صحبت خواهد شد .)
واژه سحر ، گاه مترادف با جادو به کار گرفته می شود که در فرهنگ مصاحب می خوانیم : واژه ای است لفظ عربی به معنی تغییر یا گردانیدن ماهیت و صورت واقعی شی ء به امری غیر حقیقی و خیالی .
تعریف اصطلاحی سحر ، وسیع و تا حدی مبهم است . گاه نشان دادن صوری است برخلاف واقع چنانکه گویی حقیقت شی ء دگرگون شده است ( مانند این که ریسمانی را به مار تبدیل کنند ) و گاه اطلاق شده است به احداث امور عجیبه با استمداد از ارواح و شیاطین یا استفاده از تأثیر کواکب و اجرام آسمانی . حتی بعضی از نویسندگان کارهای عجیبی که از راه آلات و ترکیبات علمی صورت می پذیرد ، جزء سحر به شمارآورده اند و در این صورت علم حیل جزء سحر خواهد بود .
دهخدا گوید : جادو ، ساحر باشد و جادوی سحری و سحر کردن و عوام سحر را جادوی دانند و ساحر را جادوگر خوانند و این غلط است و در برهان قاطع چنین آمده است ک در اوستا یاتو،
ساحر و در هندی باستان و در بسیاری از مواضع اوستا یاتو = جادو ، به گروه شیاطین ساحر و گمراه کنندگان و فریبندگان اطلاق شده است.
در سوره ی اعراف آیه ۱۱۳ به جادوگرانی اشاره شده است که در مقابل شکست موسی از فرعون پاداشت طلب می کنند . جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند اگر غلبه یابیم مارا پاداشی هست ؟ و در آیه ۲۰ همان سوره شکست جادوگران را در مقابل موسی بیان می کند ، جادوگران به سجده وادار می شوند . در بسیاری از سوره ها قرآن انسان را از جادوگری برحذر می کند. و خود می دانستند که خریداران آن جادو را در آخرت بهره ای نیست ، خود را به بد چیزی می فروختند . در همان سوره اشاره میکند که دیوها و هارون و ماروت به انسانها جادوگری می آموزند . از افسونی که دیوها به روزگار پادشاهی سلیمان می خواندند پیروی کردند و سلیمان کافر نبود ولی دیوها که مردم را جادوگری می آموختند کافر بودند و نیز آن افسون که برآن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شد درحالیکه آن دو به هر کس جادوگری می آموختند می گفتند : کارفتنه است مباد کافر شوی و مردم از آن دو جادوهایی آموختند که می توانستند میان زن و شوهر جدایی افکنند و آنان جز به فرمان خدا به کسی زیانی نمی رسانیدند و آنچه مردم می آموختند به آنها زیان می رسانید نه سود . در پانویس همین سوره آمده است که دو فرشته بودند که خدا بر آنها خشم گرفت و در چاه بابل سرنگونشان بیآویخت و مردم از آنها سحر می آموختند . در روایت از ابن عباس آمده است که هاروت و ماروت هردو مسلسل و معکوس آویخته اند در چاهی ، به زمین بابل تا روز قیامت به سبب گناهی که از آنان سر زد .
جادو و شعبده را در زبانهای اروپای magic می نامند که از زبان یونانی گرفته شده است . اعتقاد پاره ای براین است که خود این واژه یونانی از مغ آمده است . پیداست که یونانیان حکمت مغان را چنین می نامیدند ، و چون در آن علوم غریبه و غیبی بسیار بود ولی بعدها به سحر و جادو اطلاق شد .
انواع جادو :
جادو در جایی آغاز می گردد که تکنولوژی مکانیکی وجود ندارد . هر فرد از اهالی ملانزی می داند که جادو برای او بذری نخواهد کاشت ، لذا خود این کار را می کند . وی همچنین می داند که هر چقدر با مهارت شخم بزند و تخم بکارد باز عوامل ناشناختنی بسیاری مانع رشد و فراوانی محصول می گردند ، و کنترل این نیروها از عهده ی او خارج است . بنابراین برای به دست آوردن محصول بهتر و زیادتر وبرای کنترل نیروهای ناشناخته به جادو متوسل می شود . جرج فریزر در کتاب شاخه زرین جادو را به گونه های مختلف بخش کرده است .
جادوی لفظی :
جادو کاری چه درزمان قدیم و چه در زمان حاضر به طور کلی از دو راه معمول شده است . یکی به وسیله ی الفاظ ، کلمات و جملات ، مانند اوراد واذکار ، نفرین و دیگری به وسیله ی اعمال ، حرکات و اشیاء . از این رو با ید جادو کاری را به دو قسمت تقسیم کرد .
جادوی لفظی ساده و ابتدایی تر از جادوی عملی است . از این رو جادوی لفظی را غالب اشخاص در میان قبیله و گروههای اجتماعی می توانند اعمال کنند ، اما جادوی عملی پیشرفته تر از لفظی است و از این رو پیچیده تر است . بدان سبب به جادوگران حرفه ای قبیله وعشیره اختصاص دارد و افراد عامی از انجام آن ناتوان هستند . از این جهت اختصاصی شدن آن باعث ظهور گروه خاص کاهنان و جادوگران و ساحران قبایل واقوام شده است و دین یاران ادیان ابتدایی را تشکیل داده اند.
در جامعه اولیه انسان ، که توسل به سحر و جادو را حلال مشکلات خود می داند ، مسأله بدشگونی و خوش شگونی کلمات و جملات و بعضی اعمال و برخوردها را مورد اعتماد خود قرار میدهد . یعنی ایراد بعضی کلمات و جملات را دارای اثری خوشایند و بعضی دیگر را دارای اثری بد وناخوشایند می پندارد . همچنین است موضوعات بد یمنی و خوش یمنی منشاء همه این تصورات از نتایج جادوی لفظی است که بقایای آنها را در جوامع مترقی هم بر جای مانده است . به طور مثال دعاهای خیر مانند الهی پیر شوی ، عمرت دراز باد ، خیر پیش یا دعای بد، دستت بشکند ، خیز نبینی ، کور بشی ، از آثار نمونه های جادوی لفظی ابتدایی هستند . فریزر پا را فراتر نهاده و به بیان دیگر صورت تحول یافته جادوی لفظی هستند . احتمال قوی دارد که این تعارفات اولیه منشاءپیدایش جادو باشند .
جادوی عملی :
جادوی عملی از راه بعضی اعمال و به کاربردن اشیاء ، طلسمات و تعویذات معمول می شود . از این رو از جادوی لفظی هم مشکل تراست .
جادوی عملی به مرحله تخصصی رسیده و مخصوص به جوامع اواخر و اوایل عصر فلز ، از حدود ده هزار تا سه هزار سال پیش از میلاد یعنی آغاز عصر کشاورزی و چوپانی در آستانه شهرنشینی است . این شیوه جادوکاری ، نه تنها با الفاظ و جملات ـــ اوراد دعاگونه و نفرین گونه ـــ بلکه به وسیله ی اعمال و حرکات مخصوص به همراه بعضی اشیاء افسون آمیز ، طلسم ها و تعویذها توسط جادوگران قبیله های ابتدایی انجام می شده است . این گونه سحر و جادو هم اکنون نیز در میان قبیله های بومی بعضی مناطق استرالیا ، جزایر پلونزی ، ملانزی و آفریقا مرسوم است .
در جادوی عملی جادوگران با اعمال و حرگات سحر آمیز همراه با تعویذات و طلسم ها می کوشند بر دشمنان قبیله غلبه کنند. پدیده های طبیعی را مسخر نمایند وارواح و شیاطین را از تن بیماران بیرون برانند و این قبیل پندارهای مشابه . این جادوگران بعدها به شمن ها و شیوه ی جادوگری شمنیزم خوانده شدند و این گروه ابتدایی در جوامع بعدی پیشرفته و شهر نشین به کاهنان یعنی دین یاران پیشگو تبدیل شدند . کاهنان ادیان بعدی علاوه بر جادوکاری به ستاره شناسی و طالع بینی هم می پرداختند .
در جادو کاری عملی جادو کارها بیشتر با ابزار و وسایل جادوگری و افسون آمیز به سحر و جادو می پردازند درمیان قبیله های آفریقایی بیشتر یا اشیاء مخصوص استخوانی ، چوبی و سنگی و گاهی فلزی و مجسمه های انسان وامثال آنها به جادو کاری دست می زنند . جادوگران قبیله آفریقایی ماندینگ همیشه همراه خود کیسه ای از پوست حیوانی پر از وسایل و ابزار سحر آمیز مانند بعضی از گیاهان خشک ، ظرفی از گل خشک شده پر از آب افسون آمیز ، تمثال هایی از زن و مرد ، چهار تا زنگوله استوانه ای ، شاخ حیوانات ، پنجه خشک شده گرگ و امثال آنها دارند . آنان هنگام جادو کردن ابتدا اوراد و عزایمی می خوانند و بعد آن اشیاء را با حرکات و اعمال مخصوصی به کار می بندند .
ابزارها و وسایل جادوکاری که در اصطلاح تعویذ و طلسم خوانده می شوند در اصطلاح مردم شناسی فتیش نامیده می شود .
جادوی تقلیدی و تهدیدی :
هر یک از جادوهای لفظی و عملی یا تقلیدی هستند یا تهدیدی، جادوی تقلیدی چنان است که انسان ابتدایی چون همه ی موجودات را مانند خود دارای نفس واراده تصور می کند از آنها می خواهد که دوستانه کارهایی را که جادوگر می خواهد و به عنوان الگو انجام می دهد ، آنها نیز از او تقلید کنند و چنان نمایند . به طور نمونه در ایام خشکسالی جادو کار قبیله و روستا از بالا به پائین آب می پاشد و از آسمان یا ابر هم می خواهد که از او تقلید کنند . زن عقیم به دستور جادو کار عروسکی در بغل می گیرد و جادوگر از ارواح می خواهد که از او تقلید کرده آن زن را صاحب بچه کنند و یا اینکه از راه انجام اعمال جنسی روی مزرعه ، از زمین می خواهند که بارور شود .
فریزر معتقد است در جادوی تقلیدی شرط اساسی این است که میان عمل جادویی مورد تقلید و آن چیزی که مورد جادو است. شباهت و همانندی وجود داشته باشد ، مانند آب پاشیدن و بارش باران ، عروسک و بچه . بنابراین شباهت سازی مبنای جادوی تقلیدی است .
در میان بعضی قبایل دیده شده است که قبل از شروع جنگ ف مجسمه یا صورتکی از رئیس دشمن را مجروح می کنند و یا می سوزانند تا صاحب آن نیز تحت تأثیر و سرایت آن عمل جادویی واقع شده و از آن تقلید کند . از این جهت است که جادوی تقلیدی را جادوی مسری و یا به نام نیز خوانده اند . چون تا عمل جادو در مورد نظر به وسیله اعمال و حرکات جادوگر سرایت نکند ، از او تقلید نمی کند . غالباً این سرایت و تقلید جنبه ی دوستانه و مسالمت آمیز دارد .شرط سرایت عمل جادویی در مورد نظر در جادوی مسری ، به عقیده ی فریزر ، تماس واتصال است که در روانشناسی مجاورت یا تداعی معانی می خوانند . اعتقاد بر این است که یا موجودی که واسطه ی انتقال سحر به موضوع یا شخص مورد جادو است ، با هم تماس و اتصال داشته باشند ، روی یکدیگر اثر جادویی می گذارند . از این رو در جادوی مسری ، تقلیدی جادوگر می کوشد اجزاء و متعلقات چیز یا شخص مورد نظر را مورد سحر و جادو قرار بدهد که ازآنها به صاحب آن اجزاء و متعلقات سرایت کند . از این رو است که جادوکاران سعی در به دست آوردن ناخن ، مو ، لباس ، تصویر وحتی سایه و خانه ی شخص مورد نظر دارند ، چرا که شخص با آنها اتصال دارد .
در نظر انسان ابتدایی نام اشخاص جزیی از وجود است .وقتی نام یک فرد یا یک روح دانسته شود جادوگر می تواند نوعی سلطه ی سحر آمیز بر صاحب آن داشته باشد . از این روست که در بسیاری از جوامع ابتدایی اشخاص در حفظ اجزاء و متعلقات بدن و تصویر ولباس و نام خود اصرار دارند .
جادوی تقلیدی مسری اگر همراه با دشمنی و کینه توزی باشد ، جادوی تهدیدی خوانده می شود . غالباً جادوی تقلیدی مسری جادوی عملی است که انجام دادن آن تخصصی است و مخصوص جادوگران است و جنبه ی مبارزه طلبی دارد . در حقیقت در تمام شیوه های مذکور در جادوکاری به خصوص که مورد نظر انسان باشد ، منظور اول تسخیر ارواح و شیاطین دشمن است و دوم راه یافتن جادوگر به روح انسان مورد سحر و افسون است و اگر مورد نظر غیر انسان باشد ، مطیع ساختن آن به اراده جادوگر ، برای استفاده از آن یا دفع شر آن منظور است .
تمرکز قوای فکری بر روی یک موضوع به خصوص پیدایش نیروی عظیمی است . همانطوری که توسط ذره بین پرتوهای نور خورشید متمرکز نیروی انسان بمانند امواجی از بدن خارج می شود و متمرکز کردن این نیروها به سوی هدفی خاص تأثیر زیادی برآن هدف می گذارد . کسانی که در به کار بردن این نیرو ورزیدگی پیدا کنند و بتوانند به اراده ی خود از آن استفاده کنند دارای ادراک مافوق محسوسات می شوند .
بر همین اساس ساده جادوگران اعتقاد دارند که بدن انسان منبع نیروهای بسیاری است و برای استفاده بیشتر از این نیروها جادوگران سعی در برهنگی دارند چرا که با پوشاندن تن این نیروها بیرون نخواهند آمد و بر اساس فلسفه دیگری نیز هنگام برهنگی همه یکسان به نظر خواهند آمد و هیچ کس خود را برتر و یا حقیر تر از دیگران نخواهد شمرد .
ماه در نزد جادوگران اهمیت زیادی داشته و دارد و عقیده آنان براین است که ماه دارای قدرت خارق العاده ای است که می توان از آن استفاده کرد . علت برگزاری مراسم در شب نیز استفاده از نیروی الهه ماه ــ دیانا است . البته تأثیر ماه و مغناطیس خصوصاً قرص کامل آن بر هیچکس پوشیده نیست .
پرستش عناصر طبیعی آفتاب ، خاک ، آب و آنچه که معیشت بشر آن روز را تأمین می کرد ، پیش از ظهور پیامبران مرسوم بوده و این عناصر تجسمی از قدرت خدایان به شمار می رفتند . طبیعت پرستی بعد از مسیحیت به نام دین باستانی معروف گردید . الفت و انس جادوگران با طبیعت ، آنان را با گیاهان مختلف آشنا نمود و از این رو به درمانگری نیز پرداختند .
گوردون چایلد باستان شناس معروف معاصر می گوید : از حدود شش هزار سال پیش کوشش هایی برای درمان بیماری ها به عمل آمده بود . به یقین می توان گفت پزشکی ابتدایی مانند قبایل وحشی دوران ما بیشتر بر پایه ی جادو بوده و کار طبیب تا حدبسیاری به خواندن اوراد و شعبده بازی بستگی داشته است . در هر جامعه ی ابتدایی به محض آنکه جادوگران حرفه ای پدید می آمدند هنر درمان کردن بیماران نیز به انحصار آنان در می آمد . از این رو بوده است که از حدود ۵ هزار سال پیش پزشکان بین النهرین یعنی سومریان و بابلیان همان کاهنان و ساحرانند .
برای مثال در متون طبی که از الواح بابلی به دست آمده درباره ی علت تب چنین نوشته اند : تب براثر نفوذ شیطان در بدن انسان بروز می کند شیطان داخل بدن انسان را می خورد و اورا نابود می کند و فکر می کردند که این شیطان بدجنس در گوشه های معابر کمین کرده و بر عابرین بیچاره تاخته و آنها را می گرفته است . فکر وجود شیطان بیماری هم چنان در طول اعصار در مغز انسان باقی مانده تا به ایام ما رسیده است . این همان اسلوبی است که به عقیده ی مسیحیان ، عیسی مسیح برای معالجه ی دیوانگان علیل به کار می برد و همان طریقه ای است که اعراب امروز برای شفای مجنون یا جن زده به کار می گیرند .
بنابراین به طور کلی جادو به عنوان کوشش های انسان برای کنترل عالم ، توسط انجام یک سلسله اعمال ویژه تلقی شده است . در این صورت جادو هسته های علم را آفرید زیرا جهان را به عنوان یک پدیده طبیعی که در آن رابطه ی علت و معلولی جریان دارد مورد توجه قرار داد .
جادو میان بدویان :
ذهن مردم بدوی چون قادر به تحلیل منطقی رویدادها نبود برای ارضای خاطر خود و برگرداندن خیالی جریان امور به نفع خویش به و جادو پناه برد .چنانکه سحر و جادو در تارو پود زندگی مردم بدوی نفوذ بسیاری داشت و جادوگران نیز تأثیر بسیار زیادی در چنین جوامعی داشتند .
در میان جماعات بدوی دو دسته از جادوگران فعالیت داشتند :
دسته ای که از تجربیات و فعالیت های خود به سود مردم و بهبود زندگی آنها استفاده می کردند که جادوگران خوش خیم هستند که در رأس آنها جادو پزشکان قرار دارند که در واقع طبیبان هر قبیله بودند که سعی در درمان بیماریها با استفاده از سحر و جادو و مبارزه با بیماری داشتند . و دیگر جادوگران خوش خیم جادوگرانی بودند که کارهایشان بر خلاف منافع و مصالح مردم بود و فال بینان ، پیشگویان و متخصصان تعویذ و طلسم بودند ، در میان پاره ای از اجتماعات بدوی یکی دو کاهن همه ی این امور را انجام می دادند . اما به نسبت جمعیت افراد جادوگران کم و زیاد می شدند.
دسته ی دوم جادوگران ساحرانی بودند که پنهانی کار می کردند و اعمال آنها به ضرر مردم بوده و مردم از آنها ترس و وحشت داشتند .
دسته ی اول مورد تأیید و پذیرش مردم بودند و دسته ی دوم مورد نفرت و ترس آنها می شدند .
به علت نوع فکر بدویان جادو و جادوگری و سحر و دعا امری بود فطری و ارثی که از پدر به پسر و از والدین به فرزندان منتقل می شد . یک جادوگر بدخیم هنگامی که متولد می شد یک جادو ساز زیانکار محسوب می شد .
در شکل امروزی نیز دعا نویسان شغلی ارثی دارند ، یعنی معمولاً این شغل از پدر به پسر منتقل می شود و همچنین تعدادی از دعا نویسان فقط برای حل مشکلات مردم و کارهای نیک دعا می نویسند ولی عده ای نیز برای گره انداختن در زندگی مردم یعنی وقتی کسی به چنین دعا نویسانی مراجعه می کند و عنوان می کند که می خواهد مشکلاتی را برای فلان شخص یا خانواده ایجاد کند دعاهایی را با دستوراتی برای اجرای آنها می دهند تا آن شخص به مقصود خود برسد .
در میان بدویان توارث دخالتی زیاد داشت ، برای مثال رسیدن ماده ی جادویی از پدر به پسر و از نسلی به نسل دیگر .
امروزه نیز پدر یا مادری که دعانویس هستند کتابهای دعا و منابعی که برای دعا نویسی از آنها استفاده می کنند به فرزندان خود می دهند تا آنها بعد از پدرانشان از آن منابع استفاده کنند . معمولاً دعا نویسان برای کار خود اسراری را دارند که سعی کنند آن را برای غیر فاش نکنند .
همچنین در میان جوامع بدوی گاهی به جای توارث ، انتقال ماده ی جادویی و امثال آن ها به شاگرد جادوگران انجام می شد و جادوگران اسرار خود را به شاگردان انتقال می دادند .
جادوگرانی که مطرود جامعه بودند با جامعه ای که آنها را رانده بودند دشمنی داشتند و با اعمالشان باعث ترس و وحشت آنها می شدند به همین علت خونشان مباح بود و در شرایط موافق بومیان به قتل یکی یا چند تن از آنها اقدام می کردند ، هر چند که از نزدیک شدن و صدمه رساندن به آنها می ترسیدند . تهمت جادوگری در برخی از قبایل که دسته ی جادوگران بدخیم باعث زیان های فرضی برای مردم بودند رواج داشت . چون در قبیله اتفاق و حادثه ی شومی رخ می داد ، بومیان یقین داشتند که آن حادثه سوء یا بر اثر جادوی جادوگران بد کار است و یا یکی از آنان ناشناس در دهکده زندگی کرده و موجب آن حادثه شده است ، پس با کمک گرفتن از جادوگران مورد اعتماد آن جادوگر زیانکار و ناشناس را که بر حسب اتفاق پیدا می کردند و با لطبع یکی از افراد عادی قبیله بود مجازات می کردند و به مکافات می رساندند.
و اما جادوگران مورد قبول مردم در داخل جمعیت کار می کردند ، یکی از کارهای مورد توجه آنها عبارت بودند از ساختن و فراهم کردن طلسم ها و تعویذهایی برای محافظت مراجعان از جادوهای سیاه و آفات دیگر ودوری از ارواح خبیثه و صحت و سلامت و استمرار آن . همچنین ساختن انواع طلسم ها و پیکره ها و مجسمه های گوناگون برای تقرب به خدایان و ارواح . در حقیقت مجسمه هایی که از طرف جادوگران برای مراجعان ساخته می شد ، عبارت بودند از خدایانی فردی و خانه یی که موظف بودند نیازمندیها و درخواست های صاحبخانشان را اجابت کرده و برآورده سازند . در مشکلات و گرفتاریها صاحبان خود را یاری می کردند ، به زودی سرنوشت مردم با اندازه ی نیرو و قدرت و خدایان شان بستگی پیدا کرد و مطابق عقاید عامه این تندیسه ها و عروسک های کوچک یا کهتر خدایان ـــ فرزندان خدایان بزرگ بودند و توانایی داشتند تا به سود یا زیان صاحبان خود نزد پدرانشان وساطت کنند.
امروزه نیز چنین اعتقاداتی و یا شبیه چنین اعتقاداتی در بین مردم امروز هم وجود دارد ، مثلاً امروزه نیز مردم خواسته های خود را از مکان ها ی مقدسی مانند زیارتگاهها ، امامزاده ها و امثال آنها می خواهند ، و هر کدام از این مکان ها از ابتدا شاید مورد احترام مردم نبوده ولی به مرور زمان ارزش واحترام زیادی پیدا کرده اند و مردم حاجت های خود را در این مکان ها می خواهند و همچنین بردن هدایا که در میان بدویان انجام می شده است ، امروزه نیزه به شکل جدیدی انجام می شود و مردم نذوراتی را در این مکان ها انجام می دهند .
مثالی در مورد اینکه برخی از مکان ها در گذشته مورد احترام نبوده وجود دارد به این شرح که :
در منطقه ای در یکی از روستاهای بابل در گذشته سیدی هیزم شکن به طرف جنگل برای قطع درختان می رود ، درختی را انتخاب می کند و شال سبز رنگ خود را به آن می بندد و بر می گردد تا روز بعد برای قطع درخت برود ، از قضا سید بیمار می شود و فوت می کند ، فرد دیگری که از جنگل گذر می کرده است آن شال را می یابد و گمان می برد که امامزاده ای آن را بسته است ، این مطلب بین مردم پر می شود و امروزه آن درخت در میان یک مکان زیارتی قرار گرفته و مردم نذوراتی را به آنجا عرضه می کنند.
یعنی این مکان زیارتی از ابتدا مکان زیارتی نبوده است و در اوایل مورد احترام مردم نبوده است ولی بعدها مردم به آن اعتقاد پیدا کرده اند و چه بسا حاجت خود را نیز بگیرند . در این مکان ها دعانویسان می نشینند تا مردمی را که مشکل دارند و درمانده شده اند و برای گرفتن حاجت آمده اند به نزد دعانویسان روند تا مشکل خود را حل کنند .
ـــ در میان بدویان هر فرد بومی مقدار قابل توجهی از طلسم ها، نظر قربانی ، ساخته های جادویی دفع بلا، دفع ارواح و شیاطین که موجب نیرومندی و مصونیت بودند با خود همراه داشت . جادوگران دارای قدرتی فوق العاده بودند چون مشگل گشای مردم محسوب می شدند ، هنگامی که باران نمی بارید جادو بود که موجب ریزش می شد ، وقتی بیماری شایع می شد جادو شفا را به همراه می آورد و وقتی قصد زراعت می کردند و یا به شکار اقدام می شد جادو بود که برکت می آورد و زمین را پر بار و جانوران را به تیررس می کشاند . چون زنان نازا بودند ، جادو به کارسازی می پرداخت ووقتی جنگ می شد جادو مشکل را حل می کرد .
تایلرمی گوید که اعتقاد به قوای ماوراءطبیعه و ارواح از معتقدات جادویی است که به مرور در هماهنگ با زمینه های دیگر فکری جنبه ی اخلاقی و عقلایی پیدا کرده و سرانجام به اعتقادات دینی ختم شده است .
و همچنین ویلهلم شمیت مبلغ مسیحی و مردم شناس آلمانی معتقد است که سر آغاز و منشاءاعتقادات جوامع انسانی بر یکتاپرستی و اعتقاد به خدای یگانه است و به مرور بر اثر سوء استفاده از ساده لوحی افراد ، قسمتی از اعتقادات دینی راه زوال پیموده و جادوگری از آن منشعب شده است ، به نظر وی جادوگری نوعی انحطاط دینی است .
به طور کلی این انحطاط سالیان سال وجود داشته و مورد نظر و قبول مردم بوده است ، در گذشته تمام مردم از هر قشر و طبقه از دعا و طلسم و چنین مسائلی در زندگی روزمره خود استفاده می کردند و اعتقادات بسیاری نیز داشتند .
امروزه نیز این اعتقادات وجود دارد ولی برخی از مردم کاملاً چنین اعمال واعتقاداتی را نفی می کنند ولی برخی از افراد همیشه از اینها استفاده می برند و در زندگی هر روزه ی آنها کاربرد دارد .
همچنین طبق بررسی هایی که انجام دادم خانواده های مذهبی به چنین مسائلی بیشتر اعتقاد دارند و تأثیر آنها را در زندگی خود مستقیم می دانند و همه روزه از آن استفاده می کنند و در هر مسأله ای از دعا و اوراد مدد می گیرند .
ولی در گذشته کارو کاسبی دعا نویسان پررونق تر بوده است ولی امروزه این مکان ها مشتری های خاص خود را دارد ، یکی از دعا نویسان که خانمی بود گفت که وی مشتری های خاص خود را دارد واین افراد هر هفته یا هر ماه به سراغ آنها می روند و برای زندگی خود و کمترین مشکلات دعایی می گیرند .
فهرست مطالب
بیان مسأله : ۱
روش تحقیق : ۲
مشکلات تحقیق : ۲
جادوگری و پیدایش آن : ۳
_جادو و تعریف آن : ۱۱
انواع جادو : ۲۰
جادوی لفظی : ۲۰
جادوی عملی : ۲۱
جادوی تقلیدی و تهدیدی : ۲۲
جادو میان بدویان : ۲۶
جادوگری در کتابهای مقدس : ۳۲
رابطه ی دین و جادوو دعا : ۳۶
دیدگاه جامعه شناسی در مورد دین وجادو : ۴۰
جادوگری در ایران : ۴۲
طلسم : ۴۳
تعویذ : ۴۵
حرز: ۴۹
عزایم : ۴۹
مقایسه ی و طلسم : ۵۰
تقسیم بندی انواع طلسم : ۵۴
عناصر طبیعی : ۵۵
اعضای بدن حیوانات : ۵۹
اعضای بدن انسان : ۶۰
گیاه : ۶۲
شبدر چهاربرگ… ۶۴
سنگ : ۶۵
طلسم های ساخت دست بشر : ۶۸
نقش : ۶۹
حروف : ۷۱
نقش و حروف : ۷۵
۱ــ تکسیر. ۷۶
۲ــ موکلین.. ۷۸
۳ــ ساعت.. ۷۹
۴ــ ساحت.. ۷۹
۵ــ نقش… ۸۰
۶ــ لوح.. ۸۰
۷ــ عملیات.. ۸۱
انواع خطوط و الفاظ.. ۸۴
ذکر : ۸۶
اشیاء شخصی : ۸۷
تقسیم بندی از نظر عملیات : ۸۹
جنس مواد به کار رفته در طلسم ها : ۹۰
تقسیم بندی از نظر اوقات استفاده : ۹۰
تقسیم بندی از نظر موارد استفاده : ۹۲
دعا : ۹۳
شرایط دعا : ۹۵
دعاهای مختلف و کاربرد آنها : ۹۶
سوره ی فاتحه الکتاب : ۹۶
۲٫ آفرینگان ، اشم وهو ، یثا اهو و ئیریو : ۹۷
صیدور : ۱۰۲
دعا و دعا نویسی دربین مردم زمان ما : ۱۰۵
نتیجه : ۱۱۵
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 119
پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خود را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.